سید محمدرضا سید محمدرضا ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

یکی یه دونه پسربابا

آخ جونم جایزه.

بالاخره بعد از یک ماه جایزمون به دستمون رسید. روز سه شنبه 31/2/92 یه شاسی 50 در 70 عکس خوشگل پسرم که تو مسابقه آتلیه سها با کمک شما دوستان گلم دهم شده بود به دستش رسید و از دیدنش خیلی خوشحال شد. تازه این ماه تو مجله شهرزاد هم عکسش چاپ میشه. که بعدا عکسش رو تو همین پست براتون میذارم. اینم جایزم. بزار اول چشمشو در بیارم. ...
8 خرداد 1392

جوانه زدن مروارید نهم و دهم و یازدهم

هوررا بالاخره مرواریدات زیاد شدن. ١/٣/٩٢        تاریخ جوانه زدن سه تا مروارید خوشگل مامان دوتا دندونهای آسیای بالات و یه دونه دندون آسیای سمت چپت جوونه زدن ودارن خودشون رو کم کم نشون میدن.چیزی که مدتها منتظرش بودم .قربونت برم که همش دستت تو دهنته. مامانی هر روز دندونات رو ماساژ میده تا زودتر و بدون درد بیان بیرون تا توکمتر  دردش  رو احساس کنی وقتی ماساژمیدم خیلی خوشت میاد وچیزی نمیگی. الهی من فدات بشن موش موشک من. ...
5 خرداد 1392

روز پدر مبارک

پدر روزت مبارک روز پنجشنبه 2/3/92 یک روز جلوتر به مناسبت روز پدر من و سارا (دوست مامانی و فامیل دور البته) نقشه کشیدیم و یه جایی رو برای گشتن انتخاب کردیم تا هم به شما و هم به باباهاتون بیشتر خوش بگذره.تصمیم گرفتیم بریم باغ پرندگان یه گشت بزنیم و برگردیم پارک لویزان .برای همینم یه کیک کوشولو خریدیم و جشن گرفتیم تا اینطوری بتونیم از زحماتشون قدردانی کنیم. البته هر کدوم کادوهامون رو قبلا داده بودیم. جا داره از  زحمتهای سارا و همسرش آقا امیر تشکر کنم.دستشون درد نکنه. همسر عزیزم وپسمل گلم روزتون مبارک باشه. ایشالا سایتون همیشه بالای سر من باشه. راستی خیلی جای زیبایی بود هر کی ...
5 خرداد 1392

یه روز جمعه و ددر (پارک جمشیدیه)

٢٧/٢/٩٢                                  پارک جمشیدیه   جمعه تصمیم گرفتیم باهم بریم ددر.به پیشنهادبابایی قرار شد بریم پارک جمشیدیه. ما هم که از خدا خواسته بساطمون و جمع کردیم و راه افتادیم. هوا فوق العاده خوب بود.یه کم خنک بود ولی عالی بود.تصمیم داشتیم اون بالا مالاها هم بریم که ییهووووووبارون بارید.ماهم ازترس خیس شدن شما پریدیم زیردرختاخودمونو قایم کردیم.  اون قدیم ندیما پاتوق منو بابایی جمشیدیه و کلک چال بود. جمعه ها برای نومزدنگ ...
29 ارديبهشت 1392

آب بازی

92/2/21 گل پسرم خیلی آب بازی رو دوست داری به بهونه آب بازی همیشه ازمون آب میخوای و به لیوان اشاره میکنی وقتی لیوان رو میاریم پیشت فوری دستت میره توش. برای همینم رفتم و یه ظرف آب پرکردم و گفتم راحت باش هر چقدر دوست داری آب بازی کن  تو هم بدت نیومد و با دستت به آب میکوبیدی و چند بارم آب رو سرت کشیدی. اینم عکساش اینجا هم آماده شدی بری بخوابی خواب؟؟؟ شیطونی.   ...
28 ارديبهشت 1392

تولد خوشگلای عمه (سارا و ثنا)

از یک هفته قبل تصمیم گرفتیم تم تولد دوقلوها رو من طراحی کنم و بنا شد تم تولد توت فرنگی باشه.برای همینم چون زیاد وقت نداشتیم باید زودتر دست به کار میشدم. طی سه روز کار و فعالیت شبانه روزی که تقریبا یک شبش تا صبح ساعت 9 بیدار بودم.  روز بعد تا 8 صبح و روز بعدش تا 5 صبح ، بالاخره طراحیش تموم شد. آخه دوقلوها برای عمه خیلی عزیز هستن و من با جون دل براشون کار میکنم.ایشالا عروسیشون. دوست داشتم یه تم خوب از آب دربیاد.برای همینم مهم نبود تا کی بیدار باشم. از طرفی از دست وروجک شیطونم  نمیتونستم روزها کارکنم ومجبور بودم شب زنده داری کنم. خلاصه طراحی و چاپ تموم شد و بعدش چهارشنبه رفتیم خو...
23 ارديبهشت 1392

هورااااااااا مروارید هفتم و هشتم

آخ جون بالاخره انتظار به سر رسید و دندونای موش موشک ما خودش رو نشون داد درست یه هفته بعد از در اومدن دندونای بالا دوتا دیگه به دندونای پایینت اضافه شدن. اگه بخوام تاریخش رو بگم17/2/92 سه شنبه  دوندون هفتم و هشتم سید جونم در اومدن. مبارکه عزیزم مبارککککککککککککککککککککه ...
23 ارديبهشت 1392

16 ماهگی و سمنو پزون

١٣/٢/٩٢                          ١٦ماهگیت مبارک پنجشنبه 12/2/92  به اتفاق آقاجون و مامان بزرگ و عمه فرشته اینا برای سمنو پزون به ویلای عمو امیر تو فشم دعوت شدیم . خیلی خوش گذشت شبش هم اونجا موندیم و فرداعصرش برگشتیم خونه. همه عمو ها و پسر عمو ها و دختر عموها و عمه ها و خاله های بابایی بودن. عمو حسین ، عمو ماشالا ، عمو جعفر ، عمه اشرف ، خاله سادات و ...،واقعا عالی بود هر کی حاجت داشت میرفت پای سمنو و هم میزد.منم همه اونایی که التماس دعا گفته بودن و همه او...
23 ارديبهشت 1392