سید محمدرضا سید محمدرضا ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

یکی یه دونه پسربابا

گاه شمار زندگی( چهارده ماهگی)

1392/3/14 1:27
نویسنده : مامان مریم
1,386 بازدید
اشتراک گذاری

١٣/١٢/٩١                  چهارده ماهگی

 

هنگام غذاخوردن :

بد غذاییت هنوز ادامه داره. توهمچنان بی اشتها هستی.به زور پنگول غذا بهت میدم.

کارهایی که انجام میدادی :

 91/11/21  بالاخره بعد از کلی کار کردن والتماس کردن تو دس دسی رو یاد گرفتی البته از حق

نگذریم پنگول تو این مورد خیلی به تو کمک کرد آخه داشت آهنگ می خوند که تو جو زده شدی و

 سینه زدی منم دستت رو گرفتم و دس دسی یادت دادم و گفتم باید اینجوری دست بزنی تو هم

خوشحال شدی و دیگه خودت دست زدی. 

تازگی ها یاد گرفتی در یخچال رو باز کنی آخه قربون زور بازوت برم در یخچال به اون محکمی

چطوری این کارو می کنی توش موندم.دیگه نمی دونم باید از دستت چی کار کنم فقط در یخچال

 مونده بود که اونم یاد گرفتی هر چی درو پیکر تو خونمون داریم از دست تو چسب بهش زدیم این

یکی ودیگه نمی دونم با چی باید ببندم تا نتونی بازش کنی!!! کابینت ها رو که دیگه نگو هر چی

شوینده هست میری در میاری و میریزی زمین.از ترس تو اونم با طناب بستیم.

عاشق قان قان سواری هستی میری سوار کامیونت میشی و خودتو تکون میدی یعنی که بیایید منو

راه ببرید.الهی فدات بشم من.

١/١٢/٩١ بالاخره بعد از کلی تلاش بی وقفه تونستی از روی زمین خودت به تنهایی بلند شی وراه

بری. بعد از راه رفتنت کلی ذوق می کنی و به ما نگاه نگاه می کنی تا دست بزنیم برات.

تا امروز هم ١٥/١٢/٩١ خیلی پیشرفت کردی و بدون کمک و با تلاش خودت می ایستی وبه اندازه

٣ یا٤ متر می تونی راه بری دیگه نمی تونم از پست بر بیام و کنترلت کنم مدام در حال راه رفتن

هستی و دوست داری بدویی .امان از دست تو امان.

امروز ١٥/١٢/٩١ خیلی شنگول بودی نمیدونم من کی بهت اکس دادم که اینجوری تو اتاق بالا و

پایین می پریدی و یه ریز دور و بر من و بابایی می چرخیدی پای من و میگرفتی و دورم

میچرخیدی یا اینکه پشتم قایم میشدی و سریع خودتو نشون می دادی و غش غش می خندیدی.

 فدای خنده هات بشم من ، الهی که همیشه لبت خندون باشه.

خداروشکر این روزا خیلی از جیغات کم شده نمیدونم چطور شده شایدم یادت رفته و دوباره

یادت بیاد اما هر چی که هست امیدوارم دیگه یادت نیاد. چون تازه اعصابمون راحت شده.

اما هنوز از دندون خبری نیست پس کی در میاد تو راحت شی گلم آخه من کم تحملم.نیشخند

این روزا که در حال خونه تکونی هستیم دوست داری کمک کنی و خودتو با ما شریک میکنی

هر چی گیرت میاد از رو زمین میاری میدی به من و میگی  ای  یعنی اینوبگیرقربونت برم من

که میفهمی ما داریم چی کار می کنیم.

کلماتی که ادا کردی :

هر چی میگم سعی میکنی آهنگ کلمه ای که شنیدی رو دربیاری.قربون طوطیم برم من.

چند روز پیش داشتی دست به سطل زباله می زدی که یهو قبل از داد زدن من داد زدی وگفتی

 د ددن منم که متعجب مونده بودم تازه فهمیدم که گفتی دست نزن چون می دونستی می خوام داد

بزنم و اینو بگم خودت جلو تر گفتی.الهی فدات شم که داری حرف زدن رو یاد میگیری.

تازگیا وقتی صدات می کنم یا بهت می گم بگو بله می گی بع  یعنی بعله .

جاهایی که رفتی :

تو این ماه ١٧/١٢/٩١ با هم رفتیم تولد طاها جون بهت خیلی خوش گذشت و با بچه ها بازی

میکردی و دنبالشون میکردی.یه کمی هم شیطونی میکردی و همش میخواستی طاها جون

رو بزنی.ووووویییییییی

91/12/30 با هم به جشن دندونی سارا و ثنا رفتیم. تم تولدشون رو هم مامانی طراحی کرد.

منو طاها

منو طاها

منو طاها

منو طاها

منو طاها

دندونی سارا و ثنا

دندونی سارا و ثنا

دندونی سارا و ثنا

دندونی سارا و ثنا

دندونی سارا و ثنا

 

پسندها (1)

نظرات (19)

مامان پرهام
24 بهمن 91 8:12
باسلام چه پسرنازي دارين خدا براتون حفظش كنه من اولين باره كه ميام وبلاگتون خيلي بامزس دستتون درد نكنه. يه سوال داشتم چرااسم وبلاگتون پسرباباس مگه ني ني پسر مامان نيس. واقعا براي داشتن همچين سليقه اي بهتون تبريك ميگم تولدپسر خوشگلتون خيلي خوب بود ايشالا محمد رضا جان 120ساله بشه ودر اخر اينكه اگه اجازه بديد ميخواستم لينكتون كنم.


سلام عزیزم.ممنونم نظر لطفتونه که این همه تعریف می کنید.خوب آخه برای من که فرقی نمیکنه که اسم چی باشه این اسمم همین طوری انتخاب کردیم و خواستم با یکی یه دونه توازن داشته باشه و یاداون برنامه کودک اگه اشتباه نکرده باشم سیب خنده بودافتادم یکی یه دونه پسر بابا برای همینم این شد اسمش.منم با افتخار لینکتون کردم ایشالا دوستای خوبی باشیم و تند تند به هم سر بزنیم.بوس بوس
جشنواره تولید کتابهای صوتی کودکان
24 بهمن 91 11:21
دوست بزرگوار مامانی عزیز برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم .برای این کار، کافی است یک یا چندین کتاب مناسب کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، آن را بازخوانی نموه و فایل صوتی را برای ما ارسال نمائید و یا اینکه یکی از قصه ها ،داستانها و متل های محلی خود را با زبان و لهجه خود ضبط و به این جشنواره ارسال نمائید.بدین ترتیب شما علاوه بر اینکه در یک حرکت فرهنگی عظیم سهیم شده اید، بی هیچ هزینه ای جزو پدیدآورندگان کتاب کودک می شوید و همچنین در راه حفظ فرهنگ ، زبان و یا لهجه محلی خود گامی بزرگ را می پیمائید. از شما بزرگوار رسما دعوت به عمل می آید تا در اجرای این جشنواره ، درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و با اطلاع رسانی یا هرگونه اقدامی که خود صلاح می دانید، یاری مان نمائید.
مامان نازنین
24 بهمن 91 21:06
۱۴ ماهگیت مبارک عزیزززززززززممم



مرسیییییییی گلم. منم بوس
مامان مهران
29 بهمن 91 11:06
سلام من گاه به گاه به وبلاگتون سر مي زنم و اگه مطالب تازه اي گذاشته باشين مي خونم چون واقعا وبلاگ زيبايي درست كردين و خيلي خوشم اومده منم يه پسر 4 ساله دارم كه خيلي شيرين زبونه ولي وبلاگش به خشكلي وبلاگ محمدرضاجان نيست ايشاالله خدا حفظشون كنه و هميشه از شيريني شون لذت ببريم .


مرسی عزیزم نظر لطفتونه خجالتم ندید همچینم زیبا نیست با چشمان زیباتون نگاه می کنید و به ما محبت دارید.خدا پسر شما رو حفظ کنه و سایتون و کم نکنه.ای کاش آدرس می ذاشتید تا لینکتون می کردم و با هم دوست می شدیم.
مامان آروین
5 اسفند 91 20:59
سلام عزیزم من هم با نظر مامان مهران موافقم . وبلاگتون واقعا قشنگه . عصیییییییییییییصم 14 ماهگیت مبارک گل خوشگلم . خوشحال میشم آروین جون هم جزئ دوستهای محمد رضا جون باشه از طرفم ببوسیدش


مرسیییییییییییی عزیزم شما لطف دارید و با چشمای زیباتون می بینید. منم خوشحال میشم دوست بشیم.با افتخار لینکتون کردم.X
مامان سید کوچولو
5 اسفند 91 23:06
خیلی نقاشی ات قشنگ شده..خوشا به حالت. قدر همسر مهربون وپسر جیغ جیغو تو بدون


مرسی خانمی لطف داری چشم حتما.X
سپیده از وبلاگ "کودک من"
6 اسفند 91 15:40
ایشالله خدا زودتر شفاشون بده و حتما براشون دعا می کنم.


مرسی عزیزم.لطف می کنید.
maman bahar
10 اسفند 91 15:16
مرسی عسیسم
پیشی پیشیه خاله ی امیر علی جونه


خییییییلی ناز بود.
maman bahar
10 اسفند 91 15:16
ممنون گلم
قابل نداره
ماله خاله ی امیر علی جونه


مرسی صاحبش لازم داره. ممنونم گلم
سپیده از وبلاگ "کودک من"
14 اسفند 91 1:21
سلام خانم. دیشب رسیدم. البته. همه دوستان مخصوصا شما رو دعا کردم. ایشالله زودتر خبر بهبودیش رو بهم بدید.


سلام ممنونم که به یاد ما هم بودید ایشالا زیارتتون قبول باشه و حاجت روا شید.مرسی
عسل جون
14 اسفند 91 21:24
ســـــــــ♥ـــلاآمـــــ
خوبیــد؟ماشاالله تو چه قدر نازی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چشم نخوری؟:
خوشگله مامانش واقعا بهتون تبریک میگمO
راسی پیشم منم میاین؟
من منتظرما
اینم وبلاگ قالبامه :asal6.blogfa.com
اینم که وب تقویمامه: brبه هر دوتاش سر بزنید منتظرتونمآآآآآآآآ
عزیزم به مامانت بگو دیر نکنه
قربونت برم

سلام ممنونم لطف داری عزیزم.
چشم حتما میام.

هیراد و عمه لیلاش
16 اسفند 91 7:42
قربونت بشم سید کوچولوی خاله همیشه شاد و سلامت باشی عسیسم
اذیت کن نرین و شیرینترین لحظه های فسقلی ها همین بین یک تا دو سالگیشه لحظه لحظه هاش خاطره میشه


خدا نکنه خاله جون.ممنونم.بله ولی تا بزرگ شن خاطرات بچگی خودمونم فراموش میشه.ههههه
هیراد و عمه لیلاش
16 اسفند 91 7:42
عزیزم خصوصی
عمه حدیث خوشگله
28 اسفند 91 15:23
سلام
پیشاپیش عیـــــــــــــــدتون مبارک
وب زیبایی داشتین، از تمام پست ها دیدن کردم
مخصوصا پست تولد محمدرضاجان ، که واقعا زیبا بود
پیش ماهم بیاین،منتظریم


سلام عزیزم مرسی و ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و وب ما رو نگاه کردید. حتما حتما میام و با هم دوست میشیم.
مامان امیــــــرعلی ( پســـرکــــ شیطــــون)
29 اسفند 91 4:09
_____ (¯ `•✦.•´¯)
_____ (_.•´/|\`•._)
_______ (_.:._)__(¯`:´¯)
__(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯)
(¯ `•İ✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._)
(_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶
__(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶
____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶
_____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶
______(¯ `C.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
_______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•K✦.•´¯)¶¶¶
¶¶¶(¯ `Y.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶
¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ _ (_.:._)¶¶
¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶
______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶
____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶
___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶
___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
___|___|___|_____|___|___|___|___|__
__|___|___|____|___|___|____|__|__
___|___|___|____|___|___|_|__|___
__|___|___|____|___|___|___|___|_



این دسته گل رو برای تبریک عید برات گرفتم...
فکر نکنی رفتم مسافرت و بهت سر نمیزنما... من همیشه ب یادت هستم...
عیدت پیشاپیش مبارک گلم...
آره عزیزم خیلی جالبه ...



ممنونم خودتون گل هستید.منم به یاد شما هستم عیدتونم مبارک. بوس بوسسسسسسس
مامان امیــــــرعلی ( پســـرکــــ شیطــــون)
30 اسفند 91 1:49
آره عـــــزیزم چه تصادفی اولش که تو ویترین عکس محمد رضـــا جون و دیدم میخواستم براتــــ کامنت بزارم که ی دفعه عکس امیرعلی رو دیدم آخه قـــرار بود 2 عید بزارن دقیقا روز تولدش ولی نمیدونم چی شد ... ستاره بختتان بالا سپیده صبحتان تابناک سایه عمرتان بلند ساز زندگیتان کوک سرزمین دلتان سبز سال جدید مبارک
هیراد و عمه لیلاش
30 اسفند 91 22:21
______$$$$$$__$$$$$$$$__$$
____$$____$$$$__$$$$__$$$$
__$$______$$$$$$__$$$$$$$$
__$$____$$$$$$$$__$$$$$$
__$$$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$
$$__$$$$$$$$$$__$$__$$$$$$
$$$$__$$$$$$__$$__$$$$
__$$$$______$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$
_$$$$$$$$__$$$$$$$$$__$$$
__$$$$$$___$$$$$$$_ $$$$
___$$$$_____________`$$$
___________________ $$
__________________`$$`
________________$$`
_____$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$
_$$$$____$$_$`
$$$$$__$$___$$___$$$$
$$$$$$$______`$$_$$$$$$
$$$$__________$$$_____$
$$___________` $$____$$
_____$$$_____$$`___$$$$
___$$$$$$___$$__$$$$$$
__$$$$$$$$_$$_$$___$$$
_$$$____$$$$_$$__$$$$
__$$_____$$_$$$$$$$
___$______`$$
___________$$
____________$$`
___________`$$
__________$$
_________$$

سال نو مبارک


سال نو شما هم مبارک عزیزم.
maman bahar
1 فروردین 92 0:51
عزیزم سالی پر از سلامتی و شادی واست آرزو میکنم



ممنونم همچنین برای شما هم سالی پر برکت باشه ایشالا.