سید محمدرضا سید محمدرضا ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

یکی یه دونه پسربابا

بزرگترین اشتباه زندگیم!!!!

1391/6/24 2:19
نویسنده : مامان مریم
780 بازدید
اشتراک گذاری

١٧/١٠/٩٠ بود که اول یه سری به درمانگاه زدیم تا آزمایش غربالگریتو بدیم که خیلی هم دلم سوخت کف پاتو سوراخ کرد و ازش خون کشید. تو هم جیغ زدی الهی بمیرم.بعدش رفتیم بیمارستان پارسیان تا دکتر ویزیتت کنه. دکتر نادری خیر ندیده ویزیت کرد و گفت پنجم بهمن ماه بیار ختنش کنم و باید زودتر ختنه شه وگرنه سنش بره بالا بیهوش میکنن.

پنجم بهمن رسید و ما برای ختنه به بیمارستان رفتیم از اونجائیکه هیچ تجربه ای نداشتیم و فکر می کردیم دکتر نوزادان می تونه ختنه کنه تورو دادیم دست دکتر نادری نامرد.اما ای کاش پرس و جو کرده بودیم و تورو دست یه دکتر ناشی نمیدادیم.دکتر تورو برد داخل و ختنه کرد و بعدش هم آورد تحویل ما داد.اما بعد از گذشت یک روز متوجه شدم کنار آلت تو ورم کرده و پر از خونابه شده. فورا" بردم دکتر نادری ویزیت کرد و از اونجائیکه خودش هم ترسیده بود گفت سریع ببرید به جراح نشون بدید.خودش هم برامون تو آلوده ترین بیمارستان یعنی بهرامی وقت گرفت .رفتیم پیش جراح قبل از هر چیزی وقتی دکتر داشت معاینت می کرد تو سرتا پای دکتر و پرستار رو آب گرفتی البته دستت درد نکنه کار خوبی کردی حقش بود. دکتر هم بدون بی حسی شروع به جراحی کرد و اون تیکه ای که پر از خونابه بود رو سوراخ کرد و خونش رو خالی کرد بعدشم گفت این تیکه خودش می افته.من که دلم کباب شده بود و از گریه ها و بی تابیهای تو حالم داش خراب می شد  بردمت خونه.فردای اونروز متوجه شدم که دوباره همون قسمت ورم کرده و توش پر از خونابه شده.دوباره با دکتر لعنتی تماس گرفتم و اونم گفت بیار یه جراح دیگه ببینتش.منم که عصبانی بودم کلی باهاش دعوا کردم و رفتم یه جراح دیگه تورو دید و بلا نسبت مثل موش آزمایشگاهی گذاشت جلوش و بدون بی حسی اون تیکه اضافی رو جراحی کرد و برداشت.دیگه من داشتم از حال می رفتم آخه تو کوچولوی نازم اینقدر گریه کرده بودی که دیگه صدات در نمی اومد.خلاصه ختنه تو داستانی بود برای خودش.اما این تمام ماجرا نبود تا روزی که حلقت بیفته جون من بالا اومد.آخه شبا خیلی بیتابی می کردی با وجود اینکه بچه آرومی بودی و صدات در نمی اومد شبا خیلی گریه کردی و جیغ کشیدی و ما هردفعه مجبور بدیم شب و نصفه شب به بیمارستان ببریمت.خلاصه خیلی سختی کشیدی الهی بمیرم.  بعد ازده روز تازه تازه حلقت شروع به افتادن کرد و منم یه نفس راحت کشیدم.ولی دکتر نامردو ولش نکردم.و رفتم یه نامه بلند بالا برای رئیس بیمارستان نوشتم و اومدم. تا اینکه  یک ماه بعد تماس گرفتم منشی رئیس گفت:حال دکتر رو گرفتن و اقدامات لازم انجام شده.تو هم فردا بیا پیش رئیس.فرداش رفتم رئیس تورو معاینه کرد و گفت بعععععله  و خودش دیدکه دکتر چه گندی زدی.به من گفت همش تقصیر خودتونه که پیش متخصص نبردی. بعدش هم یه نامه نوشت و نصف هزینه رو که هشتاد هزار تومن می شد از حلقوم دکتر بیرون کشید.هرچندکه پول چندانی نبود ولی برام از همه مهم تر این بود که دکتر ادب شد.گاهی باخودم میگم غرامت گریه های شبانه تورو کی باید بده ؟ و دکتر رو تا ابد نفرین می کنم. خدا ازش نگذره.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

رز دسته گل مامان
21 شهریور 91 9:09
سلام دوست خوبم ممنون میشم اگه همین الان بری به سایت زیر و تو مسابقه رویای زیبا به دختر با شماره 26 رای بدی این اولین مسابقه ای هست که شرکت کرده دوست دارم برنده بشه ممنون http://lavashak.niniweblog.com
امیر علی پسر اژدها سوار
21 شهریور 91 9:11
الهی بمیرم مامانی واقعا سخته عیب نداره خودتو سرزنش نکن از این به بعد قبل هرکاری پرسوجو کن اگه بدونم حتما بهت کمک میکنم
❤مامان آزی❤
21 شهریور 91 13:52
سپاس عزیزم که اومدی وبمون راستش من خودم حرفه ام عکاسیه این عکسام کار خودم و دوستانمه من آتلیه های مختلف میبرمشون آتلیه سه سیب هم خوب و شناخته شده است
مریم
16 فروردین 92 13:16
سلام مامانی الهی واسش بمیرم واسه پسر منم این اتفاق افتاده خیلی زجر کشید درکتون میکنم


سلام ممنونم .خدا نکنه عزیزم دیگه فراموشش کردم هر چی بود به خیر گذشت.