جاده چالوس
92/3/3 یه روز آفتابی و جاده چالوس
روزدوشنبه که مصادف با نیمه شعبان بود با خاله ها و دایی ها قرار شد بریم جاده چالوس.
با اینکه هوا خیلی گرم وآفتابی بود ولی خیلی خوش گذشت چون تورودخونه آب تنی کردیم
و خنک شدیم.
شب نیمه شعبان هم خونه دایی حمید بودیم چون قراربود یه جشنی نزدیک خونشون برپا
بشه برای همینم منو توبعد ازظهررفتیم خونه دایی تا شب بابایی هم بیاد و بریم جشن.
قرار بود بازیگران خنده بازاربیان اونجا.اتفاقا شب با دایی اینا رفتیم جشن اما اینقدرشلوغ
وگرم بود که ترجیح دادیم بریم خیابونها رو که چراغونی شده بود ببینیم.
یادش بخیرچهارسال پیش به مناسبت سالگرد ازدواجمون منوبابایی چنین روزی رفتیم
ترکیه.اونجا هم جشن نیمه شعبان برپا بود و ما شبش تو تنگه بسفر سوار برکشتی بودیم
وتوجشنشون شرکت کردیم.
اینم یکی یه دونه مامان
مدام دستت تو دهانت بود دندونای آسیات داره کامل میشه
برای همین اذیت میشدی و گریه میکردی.
اینجاهم بابایی ودایی امیروحمید وعموحسین(شوهر خاله زهرا) وعمومهدی(شوهر خاله فاطمه)داشتن تو سروکله هم آب میریختن.دایی حمید زورش به بابایی رسیده بود و هی سرش و زیر آب میکرد.وپاهای بابایی روگرفته بود وتوآب میکشید. حیف که نمیتونم عکسش رو بزارم.
دلم نیومد از طبیعت زیبا که عاشقشم عکس نگیرم.
اینم آب زلال رودخونه که خیلی هم زیباست .